تاریخ در اندیشه الهیاتی محصول دیالکتیک میان انسان و خداست
گزیده جلسه اول درسگفتار حکمت تاریخ
در اولین جلسه بازخوانی کتاب حکمتتاریخ به توضیح مقدماتی در باب فلسفه تاریخ و شرح مقدمه کتاب پرداخته شد که در ادامه برخی از آن نکات ارائه میشود:
پرسشی بیپاسخ
پرسش اساسی پیش روی ما «چرایی فراموش شدن فلسفهتاریخ»، به رغم گرهگشایی از بسیاری از مشکلات فکری ماست. ما در دانش فلسفهتاریخ بدون میراث فکری نیستیم اما نکته اینجاست که این دانش را در اوج رها کردیم؛ به طور مثال در تاریخهایی همچون طبری و یعقوبی و مسعودی خطوط و نقشهایی از فلسفهتاریخ مشهود است، لکن این حرکت خودآگاه و بالنده نشد.
افول الهیات و رکود فلسفهتاریخ
البته در جهان اسلام افرادی چون ابنخلدون وجود داشتند که متوجه فلسفهتاریخ بودهاند. اما این رویکرد مورد اقبال واقع نشد و درنتیجه پیشرفت چندانی نکرد. همچنین به دلیل الهیاتی بودن دیدگاههای فلسفهتاریخی در اسلام و به چالش کشیده شدن الهیات و ماوراءالطبیعه در قرون اخیر، فلسفه تاریخ توفیق چندانی نیافت.
لذا شاهدیم که مهجوریت فلسفهتاریخ به متفکران اسلامی محدود نشده و این دانش در میان متفکران غربی نیز چنین وضعی دارد.
کنشهایی در واکنش به مارکسیست
بروز معدود آثار دوره معاصر مانند آثار شهید مطهری و شهید صدر را هم باید در واکنش به دیدگاههای فلسفهتاریخی مارکسیسم دانست و به نوعی آن آثار را در واکنش به هجمه مارکسیستها علیه فکر دینی تحلیل کرد. به بیان بهتر این دست کنشها، ریشه در وظیفه شناسی این دو بزرگوار برای دفاع از اسلام داشته نه آنکه اصالتی برای این علم قائل باشند. لذا عمده دلیل فراموشی فلسفه تاریخ در دوره معاصر شکست سیاسی مارکسیسم به عنوان پرچمدار فلسفهتاریخ است؛ به طوری که حتی کرسی فلسفهتاریخ در محافل علمی غرب نیز از میان رفت. دلیل مهم دیگر، عدمنگاه منظومهای به معارف اسلام است که سبب نادیدهانگاری بخشی از دین شده و به فربه شدن بخش دیگری منتج میشود.
غفلت از روششناسیتاریخی قرآن
اگر در تاریخنگاریهای صورت گرفته در سنت اسلامی به روششناسی تاریخی قرآن و مدل پرداخت آن به حوادث تاریخی توجه میکردیم، حتما بحثهای فلسفهتاریخی در آن جای میگرفت و سیرتاریخی متفاوتی را ارائه میدادیم، مانند کتاب «الصحیح من سیرةالنبی».
فلسفهتاریخ، مقیاسِکلان فهم جهان
استاد رهدار پس از بیان یک مقدمه نسبتا مفصل وارد مباحث کتاب شده و در این راستا گفتند:
در روانشناسی و انسانشناسی واحد مطالعه، فرد و در جامعهشناسی واحد مطالعه وحدت ترکیبی جامعه است اما واحد مطالعه در فلسفه تاریخ، جوامع بشری به صورت یک پیوستار است. از این منظر واحد مطالعه در فلسفهتاریخ فراتر از واحد مطالعه در دانش جامعهشناسی و علوم اجتماعی و روانشناسی است. لذا فلسفهی تاریخ میتواند به عنوان یک علم پایه، موضوع مفروض برای دانشهای اجتماعی قرار بگیرد. به همین دلیل حتی نظریهها و ایدههای پیشرفت نیازمند نگرش فلسفه تاریخیاند.
ارکان تاریخ
صحبت از ارکان تاریخ یعنی تاریخ، تصادفی نیست و از قوانینی کلی پیروی میکند. همچنین در این نگاه، تاریخ دارای حرکت جبری نیست و در ذیل مشیت الهی، به بشر قدرت اختیار و اراده داده شده است.
برخلاف نظر مادیگرایان که تاریخ را دیالکتیک انسان و طبیعت میدانند، از دیدگاه استاد میرباقری، تاریخ متکی بر رابطه بشر و خداست و در واقع تاریخ از جمع ارادههای بشری حول یک محور به وجود میآید. از این رو در طول تاریخ همواره یک جامعه بر محور پرستش حق و جامعه دیگر بر محور پرستش طاغوت شکل گرفته است. این ارادههای محوری در جامعه تصرف کرده و سبک زندگی را به وجود میآورند. نقطهثقل این ارادهها نیز، یک اراده برتر است که میتواند نظم و ساختار خاصی را میان این ارادهها برقرار کند.
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
مقدمهای بر ایده زیست شهرهای نوین مولّد به عنوان الگویی همافزا
ابرشرکتهای سرمایهداری و استعمار ملتها
موافقان و مخالفان بلندمرتبهسازی چه میگویند؟
فضا، کالبد و نظریه اجتماعی
فضا، کالبد و عاملیت زنانه
ماجرای شهرسازی در جهان
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
I like this website very much, Its a really nice spot to read
and get information.?
Hi there, just became aware of your blog through Google, and found that it’s really informative.
I’m going to watch out for brussels. I’ll appreciate if you continue this in future.
Lots of people will be benefited from your writing. Cheers!
Escape rooms hub