معنای سکولاریسم به زبان ساده | جامع و سریع
معنای سکولاریسم دقیقا چیست و چرا برای ما تا این اندازه اهمیت دارد؟ احتمالا بارها شنیده اید که سکولاریسم از نظر لغوی به معنای دنیاگرایی است و در اصطلاح به جدایی دین از سیاست گفته میشود. اما تا چه اندازه این تعاریف تکراری، حقیقت و واقعیت سکولاریسم را نشان میدهند؟ آیا واقعا سکولاریسم چنین معنایی دارد.
بهتر است از این مقدمات بگذریم که تاریخچه سکولاریسم از عصر روشنگری در اروپا آغاز میشود یا ریشه ای عمیق در تاریخ انسان دارد و به وسعت تاریخ، این مسئله برای انسان مطرح بوده است.
مهم آن است که امروزه دیگر سکولاریسم منحصر در ساحت سیاسیِ آن نبوده و عرصۀ فرهنگ نیز با این سوال روبرو است که آیا به دام سکولاریسم افتاده است یا خیر؟ عزیزان، ما تا ندانیم سکولاریسم چیست، نمیتوانیم انسانها و جوامع سکولار را بشناسیم. چارلز تیلور به عنوان یک کاتولیکِ دغدغه مند و فیسلوف معاصری برجسته، در اثر درخشانش به نام عصر سکولار، در همین مسیر گام برداشته است. او پرسش هایی مطرح میکند از قبیل اینکه ما غربی ها چگونه سکولار شدیم؟ عصر سکولارمان چه مختصاتی دارد؟ جایگاه دین در عصر سکولار چیست؟ تیلور با پاسخ هایی که به آنها میدهد، سعی در واکاوی ابعاد مهمی از زندگی در وضعیت سکولار دارد.
با این توضیحات پس آنچه مهم است از خود بپرسیم آن است که آیا ما یک زندگی سکولار داریم؟ آیا در جامعه ای سکولار زندگی میکنیم؟ انواع سکولاریسم چیست و سکولاریسم چگونه به وجود می آید. چارلز تیلور در کتاب عصر سکولار در پی تلاشی است برای پاسخ به سوالات فوق و راه جمعی میان دین داری و سکولاریسم. در ادامه از منظر چارلز تیلور به بررسی سوالات گذشته می پردازیم.
مسئله سکولاریسم نیست، مهم «شرایط باور» است
جیمز کی.ای.اسمیت کتابی تحت عنوان «چگونه سکولار نباشیم» نگاشته است تا به شرح و تقریری اجمالی از ایده چارلز تیلور در کتاب«عصر سکولار» بپردازد. او در این کتاب مشخص میکند که ما چگونه باید به معنای سکولاریسم فکر کنیم و برای تبیین رسالت تیلور در کتاب عصر سکولار پرسشی را مطرح میکند؛ «آیا می توان تصور کرد که نقشه ای وجودی از عصر سکولارمان داشته باشیم که شمه ای از موقعیتمان را به ما بدهد و ما را کمک کند که مکان خودمان را پیدا کنیم؟! این زبان پرسشگری همان زبانی است که تلیور به آن علاقه مند است، اسمیت در صفحه ۳۷ کتاب خود می نویسد؛
“هدف ما در تلاش برای فهم عصر سکولارمان نه یک «کدام توصیفی» و نه حتی یک «کیِ زمانی»، بلکه یک «چگونۀ تحلیلی» است. پرسش این نیست که آیا میزان تدیّن در عصر ما کمتر شده یا بیشتر … در عوض تیلور به «شرایط باور» می پردازد، یعنی گذاری در شرایط مقبولیت که چیزی را باورپذیر یا باورناپذیر می کند. با این حساب عصر سکولار مدام جایگشت های مختلف این پرسش ها را مطرح می کند: چطور از شرایطی که طی آن در عالم مسیحیت آدم ها ساده و بی آلایش ذیل تفسیری خداباورانه زندگی می کردند به شرایطی متنقل شدیم که در آن همه مان بین دو موضع در رفت و آمدیم، شرایطی که در آن تفسیر هر کس چنین وضع و حالی دارد؛ و شرایطی که در آن برای بسیاری از افراد بی اعتقادی گزینۀ پیش فرض اصلی است؟! چرا مثلا در سال ۱۵۰۰ میلادی در جامعۀ غربی مان تقریبا ممتنع بود که کسی به خدا باور نداشته باشد اما در سال ۲۰۰۰ خیلی از ما این گزینه را نه تنها شدنی بلکه حتی گریزناپذیر می دانیم؟»”
سکولاریسم؛ نوعی از تردید در باور است
آرام آرام به طرح مسئله تیلور در عصر سکولار نزدیک میشویم. احتمالا از منظر یک دین پژوه و دغدغه مند حوزه دینی، مهم ترین تفاوت پرسشگری تیلور با سایر دین پژوهان و مسئله مندان نسبت به دین داری معاصر در این باشد که او نه از میزان باورها و فراگیری ناباوری ها در میان انسان ها و جوامع بلکه از شرایط باورمندی و ناباوری ها میان آنان سخن میگوید و اتفاقا ملاک سنجش دین داری یا سکولار بودن را نه پرسش از کاهش یا افزایش اعمال و عقائد دینی که بازشناسی شرایط مقبولیت و باورپذیری در میان مردم و جامعه میداند و حتی پرسش از روند کاهشی یا افزایشی دین ورزی و عقیده مندی را عاملی رهزن در سنجش وضعیت سکولاریسم در جامعه میداند.
“در همین رابطه تیلور به کنایه میگوید: «دغدغه برای سکولاریتۀ عمومی، اغلب دربارۀ این موضوع است که مردم چه باورها و مناسکی دارند و در نتیجه چگونه با آنها برخورد می شود: آیا رژیم های سکولارگرای ما … ، مسیحیان معتقد را منزوی می کنند؟»” (تیلور، ۱۴۰۱، ص۲۰)
“اسمیت با ادبیات تفاوت عصر مدرن با اعصار پیشین به گفته مذکور اشاره دارد: «تفاوت عصر مدرن و سکولارِ ما با اعصار پیشین لزوماً در سیاهۀ باورهای در دسترس نیست، بلکه تفاوت یاد شده از حالاتِ پیش فرض در باب امور باورپذیر نشأت می گیرد. این صورت بندی ای از آن پرسش است که به تعریف منحصر به فرد تیلور از امر سکولار منتهی میشود.»” (اسمیت، ۱۴۰۱،ص ۳۷ و ۳۸)
پس از بیان مقدمات مسبوق، اکنون نوبت به تبیین مسئله تیلور رسیده است و آن در یک کلمه «شرایط باور» است. تیلور درباره گذار از شرایط پیشینی باور به شرایط کنونی باور مینوسید:
«گذار به حیات سکولار … عبارت است از حرکت از جامعه ای که در آن باور به خدا در هیچ جا دستخوش تردید نشده است و هیچ مشکلی ایجاد نمیکند، به سوی جامعه ای که در آن این امر یک گزینه در میان دیگر گزینه هاست و عموما ساده ترین گزینه برای پذیرفتن نیست.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۱۹)
تیلور ادامه میدهد که؛
«به نظر میرسد که بیان رسایی از شرایط این تجربه، سخت تر از آن است که کسی ممکن است فکر آنرا بکند. این تا حدی بدان دلیلی است که افراد تمایل دارند بر خودِ عقاید تمرکز کنند.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۲۰)
در ادامه با بررسی معانی سکولاریسم و انواع سکولاریسم همه چیز به خوبی روشن میشود؛ هوش و حواستان را با ما همراه کنید.
شرایط باور تغییر کرده است؛ باور به خدا دیگر بدیهی نیست!

تلیورِ کاتولیک، مذهبی و تاریخ دان برای واضح تر کردن مقصودش از مسئله مندی شرایط باور در عصر حاضر، چنین ادامه میدهد؛
«تغییری که من سعی در تبیین و ردیابی آن دارم، این است که ما را از جامعه ای که در آن بی ایمانی به خدا تقریبا غیرممکن بود به جامعه ای رهنمون می شود که در آن، ایمان، حتی برای پایدارترین مؤمونان، یک امکان انسانی میان دیگر امکانات است … باور به خدا دیگر بدیهی نیست. جایگزین هایی وجود دارند و این احتمالا بدان معناست که لااقل در برخی محافل، ممکن است ایستادن بر سر ایمان خویش مشکل باشد. مردمانی هستند که احساس می کنند باید ایمان خود را رها کنند، هرچند که به سوگ این فقدان می نشینند. در جوامع ما، لااقل از اواسط قرن نوزدهم، این تجربه است که درخور شناسایی بوده است. بسیاری دیگر هستند که ایمان برای آنها دیگر حتی گزینه ای شایستۀ انتخاب به نظر نمی آید. بی شک امروز میلیون ها نفر هستند که این وضع در مورد آنها صدق میکند.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۱۹)
تا پیش از این توضیحات شاید مسئله تیلور یک پرسش فلسفی و الهیاتیِ نظری و آکادمیک فهمیده میشد اما این عبارات از یک فیلسوف کاتولیک و تاریخدان نشان از گسترۀ مسئله مندی او درباره «شرایط باور» دارد، مسئلۀ او به یک پرسش نظری از «چگونگی گذار از شرایط باور دینی» محدود نمیشود، او به امکان های زیست دینی برای دین ورزان معاصر می اندیشد و همین اندیشه بوده است که او را به این دغدغه رسانده است که چگونه میتوان در شرایط باوری که در عصر سکولارمان وجود دارد، دینی زندگی کرد، صبر دینی پیشه کرد و اطمینان دینی ورزید. شاید از همین جهت است که اسمیت نام کتابی را که در آن به تقریر اندیشه تیلور پرداخته است، چگونه سکولار نباشیم انتخاب کرده است.
دوباره بپرسیم؛ معنای سکولاریسم چیست؟
در یک جمله مختصر می توان گفت؛ “سکولاریسم صرف یک رأی و نظر نیست بلکه دگرگونی در معنی زندگی و نسبت آدمی با خود و با غیر است. در دیار ما فهم این معنی که با سکولاریسم در تاریخ جدید چه تحولی روی داده است قدری مشکل شده است.” (ماهنامه فرهنگ امروز، شماره یازدهم، گفتگو با رضا داوری اردکانی)
سکولاریسم نقطه مقابل چیست؟

تیلور ارجاع انواع معانی سکولاریسم به مذهب را مورد توجه قرار می دهد: «هر سه وجه امر سکولار به «مذهب» ارجاع می دهند؛ ۱. به عنوان امری که از فضای همگانی کناره می گیرد. ۲. به عنوان سنخی از باورها و مناسک، خواه در سیری قهقرایی باشند یا نه. ۳. به عنوان نوعی از باور یا تعهد که البته شرایط آن در این عصر بازبینی می شود.»
چارلز در ادامه به معنای دین هم می پردازد و مدعی است اگر محتاط یا بزدل باشیم تا بتوانیم دین را به تمایز استعلایی اش با امر درون ماندگار توضیح دهیم، توانسته ایم مقداری استقرار مفهومی را رقم بزنیم تا بر اثر آن، سکولاریسم را بازشناسی کنیم. تیلور به لغزندگی این تمایز واقف است و میگوید: کاملا اذعان دارم که واژه ای مانند استعلایی بسیار لغزنده است و همانطور که اشاره کردم، تا حدی به این دلیل است که تمایزات در روند مدرنیته و سکولار شدن، بازتعریف و بازتعبیر شده اند؛ اما بر این باورم که با همۀ ابهامش، می توان از آن در این بستره استفاده کرد.
معنای اول سکولاریسم؛ فضای همگانی از دین تهی شده
تیلور به منظور توضیح مقصود خویش از سکولاریسم، دو معنایی که محل نظرش نیست را مطرح میکند و سپس به معنای سوم می پردازد. پیش از آغاز تیلور نیز همچون داوری اردکانی البته با علتی متفاوت از او، اذعان میکند که دقیقا واضح نیست که سکولاریسم چیست؟ به هر حال در تبیین معنای اول مینویسد: «اولین دسته از ویژگی ها به طور مشخص و البته نه منحصراً، بر نهادها و عملکردهای متداول حکومت تکیه دارد. با این وصف، تفاوت میان جوامع مدرن و ماقبل مدرن در این است که تشکیلات سیاسی جوامع ماقبل مدرن مبتنی بر ارتباط با نوعی ایمان یا پیروی از خدا یا حقیقتی متعالی تضمین شده بود، در صورتی که دولت مدرن غربی از این رابطه آزاد شده است. کلیساها از ساختارهای سیاسی جدا هستند … و مذهب یا فقدان آن به طور اعم مسئلۀ شخصی است و جامعۀ سیاسی از مجموعۀ افرادی با باورهای مذهبی … و افرادی با باورهای غیرمذهبی تشکیل شده است… این شیوۀ برخورد به ما اجازه می دهد که چنین تغییری را فراتر از فقط تغییر نوع حکومت تلقی کنیم.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۱۷ و ۱۸) همانطور که متوجه شدید، این معنا شبیه به معنای رایج و عمومی شده از سکولاریسم است، یعنی همان جدایی دین از سیاست، البته تأکید میکنم، شبیه آن است. تیلور در ادامه به این اشاره میکند که از جوامع اولیه باستانی تا چند قرن اخیر، همواره «مذهب» در «همه جا» حضور داشته است و به هیچ وجه متشکل از «حوزه ای مجزا» نبوده است که منحصر در خودش باشد. «بنابراین یکی از درک ها از مفهوم امر سکولار، بر مبنای فضاهای همگانی است.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۱۸)
معنای دوم سکولاریسم؛ افول ایمان و مناسک دینی
مستقیم سراغ تیلور می رویم: «امر سکولار عبارت است از کاهش باورها و سلوک مذهبی، روی گردانی از خدا و عدم حضور در کلیسا. به این مفهوم، کشورهای اروپای غربی سکولار شده اند، حتی آنهایی که اثر محدودی از ارجاع به خدا در حوزۀ همگانی را حفظ کرده اند.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۱۹)
آنچه در این معنا مورد تأکید است «هنجارها» است؛ «هنجارها و اصولی که از آنها پیروی می کنیم و سنجش هایی که درگیر آنها می شویم، عموما ما را به خدا یا هیچ یک از باورهای مذهبی ارجاع نمی دهند.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۱۸) اما اگر جای دین و شریعت در طراحی این هنجارها و سنجه ها خالی است، عقلانیت هست که جبران افراطی میکند؛ «ملاحظاتی که بر مبنای آنها عمل میکنیم، در درون عقلانیت هر حوزه قرار دارد، مثلا بیشترین سود در حوزۀ اقتصاد، بیشترین منابع برای بیشترین تعداد در حوزۀ سیاست.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص۱۸)
تجربه عمیق از زندگی یکی از مهم ترین نیازات بشری است، تیلور برای پاسخ به این پرسش که اگر دین باوری کاهش یافته است چه چیزی جای آنرا گرفته است می گوید: «امر سکولار به مفهوم دوم اغلب به معنای تنزل باورهای مسیحی تلقی شده است و این تنزل به حد زیادی با رشد باورهای دیگر در علم، عقل یا پیشرفت علومی به خصوص تقویت شده است؛ مثلا نظریه تکامل یا توضیحات روان عصب شناختی از عملکرد ذهن.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۲۰)
معنای سوم سکولاریسم؛ شرایط باورمندی
معنای سوم که البته مرتبط با معانی اول و دوم است و در نهایت منظور نظر اصلی تیلور است، بدین شرح است؛ «شرایط جدید ایمان و به گونه ای جدید، تجربه ای که به سوی ایمان رهنمون می شود و توسط آن تعریف می گردد، در یک بستر جدید که هر جست و جو و پرسشی از اخلاقیات و معنویات باید در درون آن به پیش رود.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۳۷) این شرایط جدید ایمانی که چارلز تیلور میگوید همان شرایط باوری است که بدان اشاره داشتیم و مجددا متن مهم او را ذکر میکنیم؛ «این مفهوم بر شرایط باور تمرکز میکند. گذار به حیات سکولار به این مفهوم در کنار دیگر امور عبارت است از حرکت از جامعه ای که در آن باور به خدا در هیچ جا دستخوش تردید نشده است و هیچ مشکلی ایجاد نمیکند به سوی جامعه ای که در آن این امر یک گزینه در میان دیگر گزینه هاست و عموما ساده ترین گزینه برای پذیرفتن نیست.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۱۹)
تیلور عصر سکولار را عصری می داند که ما در آن همچون گذشتگانمان مومن نشده، ایمان نورزیده و معرفت پیدا نمیکنیم، زیرا شرایط باورمندیِ موجود در عصر سکولار، شناخت و ایمان انسان مومنِ عصر را تحت تأثیرات جدی قرار داده و میدهد؛ «امر سکولار … موضوعِ بسترۀ درکی است که در آن تحقیق و تجربۀ اخلاقی، روحانی، یا مذهبی ما صورت می گیرد. در اینجا منظور من از «بسترۀ درک» موضوعاتی است که احتمالا همگان به صراحت ابراز کرده اند، مانند تعدد گزینه ها.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۲۰)
چالرز برای دفاع از ضرورت طرح معنای جدید از سکولار چنین توضیح میدهد که: «علم باورهای مذهبی را رد میکند و در نتیجه آنها را کنار میزند. من در دو سطح مرتبط از این برهان رضایت ندارم: اول اینکه در ادعای مردود شمردن مذهب بر مبنای داروین انسجامی نمی بینم؛ دوم اینکه تا حدی به همین دلیل اینرا برای اینکه چرا مردم ایمان خود را ترک می کنند توضیح کافی نمی دانم، حتی زمانی که آنها خودشان آنچه را به وقوع پیوسته است، در عباراتی مانند اینکه داروین کتاب مقدس را نفی کرده است اظهار کنند.» (تیلور، ۱۴۰۱، ص ۲۰ و ۲۱)
چگونگی گذار از شرایط خداباوری به شرایط خداناباوری
اما چه شد که امروز دیگر باور به خدا بدیهی نیست و شک و تردیدهای گسترده ای به وجود آمده و باورمندان به خدا تنها یک گروهی هستند که به یک احتمال در میان سایر احتمالات باور پیدا کرده اند؟ این پرسشی است که پاسخ آنرا در متن کتاب عصر سکولار می توان پیدا کرد اما باتوجه به سختی مطالعه آن و ضروری بودن اطلاع از پیش نیازهای مرتبط با آن، درسگفتار علیه وضع سکولار به تدریس حجت الاسلام دکتر حبیب الله بابایی در مدرسه تفکر و نوآوری نگاه آماده شده است تا شما عزیزانی که علاقه مند به این مسئله هستید، با بهره گیری از مطالب ناب استادی که سالها پیش این اثر را در زبان اصلی خود مطالعه و بررسی کرده است آشنا شوید.
سرفصل های درسگفتار علیه وضع سکولار

دیدگاهتان را بنویسید