بخش سوم: مدرسهی نگاه چه چیز نیست؟
اگر شما با اندیشکدهها، پژوهشگاهها و مراکز نوآوری و مدرسههای آزاد علوم انسانی آشنا هستید، ما خیلی راحت میتوانیم به شما بگوییم مدرسهی نگاه، هیچ کدام از اینها نیست. البته، سخن از «چه چیز نبودن» در تبیین مرزهای مدرسهی نگاه، به معنای ممتاز بودن نیست بلکه بهمعنای متمایز بودن است تا راحتتر «چه چیز بودن» آن مشخص شود.
خب…چرا مدرسهی نگاه اندیشکده، پژوهشگاه، مرکز نوآوری و مدرسه آزاد علوم انسانی نیست؟
در یک مثال ساده میتوان گفت اگر ما مقصدی را روی نقشهای مشخص کنیم، اساسا برخی از این نهادها عزمی برای نیل به این مقصد نداشته و در پی هدف دیگری گام برمیدارند و برخی دیگر از آنها، مسیر و یا دستکم مرکبی متفاوت را برای رسیدن به مقصد انتخاب میکنند.
به عنوان مثال مدرسهی نگاه معتقد است مسیر رسیدن به مقصد، از راه «تغییر ادراک عمومی جامعه» میگذرد. چرا که رسیدن به «آینده مطلوب» جز با همراهی مردم و از طریق ایجاد یک «ادراک و احساس مشترک» میسر نمیشود. به ویژه آنکه بسیاری از ما خودآگاه و ناخودآگاه در هجوم رخوتبار ایدههای گوناگون و لعابدار، کممایگی و بوی کهنگی آنها را حس کردهایم و برای سامان دادن به زندگی فردی و اجتماعی، به قول حافظ عزم «شکافتن سقف فلک و انداختن طرحی نو» داریم.
اما تفاوت و تمایز مدرسه نگاه با دیگران به همین اندازه محدود نمیشود. مدرسه نگاه در تغییر ادراک عمومی جامعه، لنز ویژهای را انتخاب کرده تا بتواند پروداکشن عظیم تاریخ و تقابل وسیع جریان الهی و مادی را نمایش داده و قابی همهفهمتر از اندیشههای الهامبخش و الگوهای نوآور ارائه کند.
دیدگاهتان را بنویسید