اضطراب وجودی انسان پست مدرن + درسگفتار ویدئویی علیه سکولاریسم
ما در جهانی زندگی میکنیم که سرشار از اضطراب، رنج، حیرت و بی پناهی است. چارلز تیلور این دوران را به عصر سکولار معرفی میکند و در آن به بررسی اضطراب وجودی انسان پست مدرن می پردازد. در این بخش به دنبال تدقیق در معنای سکولاریسم نیستیم و سعی داریم نشان دهیم که تیلور چه نسخه هایی برای درمان اضطراب وجودی انسان پست مدرن ارائه میکند. در ادامه از دریچه درسگفتار علیه وضع سکولار با ارائه دل نشین و جذاب حجت الاسلام حبیب الله بابایی به تبیین آن خواهیم پرداخت.
اضطراب ، رنج ، حیرت و بی پناهیِ وجودیِ انسان پست مدرن
از یک جهت تیلور میگوید دین هنوز هست و از طرفی میگوید دنیای سکولاری که در وضعیت بی نظمی و آستانه آشفتگی است را مشاهده میکند. با این توصیف چه حالی برای انسانی که در میان این وضعیت زندگی میکند رخ میدهد؟ یک وضعیت اضطراب! یک وضعیت بی قراری که در این او را دچار نوعی از رنج میکند. رنجِ بی معنایی! رنج بی هویتی! رنج اجتماعی! رنج روحی! این رنج های مختلف برای انسان، یک وضعیت تراژیک رقم میزند. در آنجایی که حیرت وجود دارد و انسان در میان علم و دین، انسان و خدا، دنیا و آخرت، خود و دیگری سرگردان است، یک وضعیت بلاتکلیف آزار دهنده ای حاکم است.
تیلور میگوید انسان، احساس بریده شدن از یک منبع عمیق را دارد (در آن وضعیت سکولار) و بدبختی انسان معاصر در این نیست که در رنج است بلکه در عدم قابلیت او در رنج کشیدن است. شما فقط رنج نمیکشی بلکه اساسا قابلیت خودت را در خود بودنت از دست داده ای. برای اینکه لذت ببری رنج میکشی. بدبختی این جهان به دلیل طلاق از خودت است.

لوفان بومر توضیح بسیار خوبی درباره وضعیت تعلیق در دوران پست مدرن دارد در کتاب جریانات بزرگ، هنگامی که از عصر اضطراب صحبت میکند و میگوید ما در دوران مدرن چیزی به نام عقل داشتیم، در دوران پست مدرن عقل شأنش را از دست داده، در دوران مدرن نظم سیاسی داشتیم که در دوران پست مدرن با فاشیسم و نازیسم و امثالهم در وضعیت تعلیق درآمده، در دوران مدرن چیزی به نام علم داشتیم ولی در دوران پست مدرن هم با علم جدید و نظریات کوانتوم و غیره به وضعیت تعلیق رسیده. او به این اشاره میکند که در دوران مدرن حداقل شما انسان را ولو فرد انسان را داشتید اما در دوران پست مدرن با ظهور نظریه کسی مثل فروید، انسان از خودش هم تهی شده است و شما به خودت هم نیمتوانی تکیه بکنی. این انسان نفوذناپذیری که دچار اضطراب شده به دنبال پناه میگردد.
فشارهای انسان مومن در عصر پست مدرن
او میگوید مشخصه اعتقاد در عصر مدرن این است که انسان از جانب شک و تردید تحت فشار است. یعنی شما در وضعیت سکولاربودگی، فشاری را متحمل نمیشوید چون مدام میتوانی شیفت کنی و احتیاجی به ثبات قدم نداری اما در وضعیت ایمان شما دائما تحت فشار هستی. فشارِ اینکه باور و دین شما یک گزینه است در میان سایر گزینه ها. وجود گزینه های متکثر شما را به تردید می اندازد و تردید می آورد و انسان را تحت فشار قرار میدهد. انسان غیر مومن امکان تغییر گزینه های خودش را دارد و خودش را ذیل یک نظام قرار نمیدهد. لذا به نوعی دین او تغییر است و از همین جهت تحت فشار نمیرود اما اینکه شما در یک دین باقی بمانی فشار آور است.
تیلور میگوید بی اعتقادی رخ نداده و شرایط ایمان عوض شده اما هرچه جلوتر بروید متوجه میشوید که این شرایطی که او میگوید، در حقیقت شرایط بی ایمانی است و اگر کسی خدا را باور داشته باشد، در این شرایط تنها به خدای دئیستی باور پیدا کرده است. خدای دئیستی یعنی خدا منهای دین و دینِ منهای شریعت. خدایی که ساعت را ساخته و ساعت بدون مشیت او درحال کار کردن است.
راه حل تیلور برای اضطراب وجودی انسان پست مدرن چیست؟

چارلز تیلور برای اینکه انسان معاصر غربی را از بی پناهی، تنش وجودی و درماندگیِ هستی شناختی اش خارج سازد، به سراغ مقوله نظم اخلاقی در مقابل نظم مسیحی و نظم مادی_ماتریالیستی رفته است.
او باور دارد که نظم مسیحی در دوران مدرن به دو دلیل، آن نظمی نخواهد بود که امکان فراگیری داشته باشد:
- ساحت هایی که مسیحیت به آنها ورود کرده، برای بسیاری مورد قبول نیست.
- اساسا در جهان امروز، مسیحیت به یک گزینه در میان سایر گزینه ها تبدیل شده و امکان فراگیری ندارد.
تیلور اما نظم مادی و ماتریالیستی را هم ناتوان از ایجاد نظمی فراگیر معرفی کرده، زیرا باوردارد اوج لذت و اوج لیبرالیسم ما را به نوعی از ماتریالیسم و اختلاف می کشاند و چنانچه شما لذت گرایی مادی و ماتریالیستی را آزاد بگذارید، اقتصاد در خشونت زایی اش به اوج میرسد و روابط انسانی به خشونت می گراید.
بنابراین تیلور راه نجات را در نظم سومی به نام نظم اخلاقی (عرفی، این جهانی و سکولار) جستجو میکند.
اما نظم اخلاقی چیست؟ نظمی است که مبتنی بر احترام متقابل به یکدیگر در زندگی دنیوی و در نظام مناسبات اقتصادی در جامعه شکل میگیرد. چارلز تیلورمحصولِ این نظم را تمدن مؤدبی میداند که ادبِ آن در اقتصاد جلوه میکند.
اساسا همانطور که در کار تیلور نیز مشخص است، در نظم اخلاقیِ مدرن، سعی بر آن است تا جایگزین جنگ را تجارت قرار دهند و امنیت به منظور تأمین شرایط مورد نیاز بازار فراهم شود. بنابراین امنیت یک جامعه به سود متقابلی بستگی دارد که من و شما از بازار می بریم و بازار، خود می تواند یک صلح اخلاقی ایجاد کند، اما نه اخلاقی که فضیلت است، بلکه این بار اخلاقی که یک معامله خواهد بود.
در نتیجه اخلاق در غرب به قانون تبدیل شده است. زیرا امنیت جامعه به این اخلاق قانونی وابستگی پیدا کرده است. به همین جهت تحسین هایی که ما شرقی ها و ایرانیان از رفتارهای اخلاقی در غرب داریم، غافل از این پشتوانه ها بوده و با ذهنیت های شرقی و اسلامی خودمان است که چنین برداشت هایی می کنیم.
درسگفتار علیه وضع سکولار و شناختی نو از مسئله سکولاریسم و بحران وجودی
این نوشتار، گوشه ای از درسگفتار علیه وضع سکولار به تدریس حجت الاسلام دکتر حبیب الله بابایی بود که در مدرسه تفکر و نوآوری نگاه آماده استفاده شما عزیزان است. شما می توانید این درسگفتار ویدئویی را از طریق سایت مدرسه خریداری کنید. با این درسگفتار ناب، افق های جدیدی از اندیشه ورزی درباره سکولاریسم در انتظار شماست. عجله کنید.
دیدگاهتان را بنویسید