روایت تحلیل جریانهای فکری و فعالان سیاسی اجتماعی از وقایع اخیر کشور
دفتر مطالعات توسعه گفتمان آینده در همکاری با مدرسه تفکر و نوآوری نگاه (بخش آموزش نهاد گفتمان آینده) در قالب گزارشی تحلیلی به روایت تحلیلهای جریانهای فکری و فعالان سیاسی اجتماعی از وقایع اخیر کشور پرداخت.
این جلسه که دوازدهم آبان ماه برگزار شد اولین نشست از سری نشستهای پرونده مسائل ایران بود که در آن آقای ابدی پژوهشگر حوزه مطالعات توسعه و پیشرفت و سرکار خانم آبائی پژوهشگر حوزه مطالعات جنسیت و خانواده به گزارش انواع تحلیلهای جریانات فکری و فعالات سیاسی اجتماعی پرداختند.
بخش اول: ارائه آقای ابدی
در بخش اول ابدی به ارائه دیدگاه های سیدجواد طباطبایی و یوسف اباذری پرداخت.
ابدی عقیده داشت که تحلیلهایی که در این ایام اصحاب علوم انسانی منتشر کردند معیار و سنجه خوبی است برای ارزیابی وضعیت علوم انسانی در ایران. کتب منتشر شده از طباطبایی روایت تاریخ ایران تا مشروطه است و هنوز به مقطع انقلاب اسلامی نرسیده است از ینرو تحلیل های ایشان پیرامون وقایع اخیر برای فهم توصیف این متفکر از انقلاب اسلامی مغتنم است. همچنین تحلیل وی از وقایع اخیر صرفا جنبه نظری نداشته و بخشی از کنشگری سیاسی او بشمار میرود.
حمید ابدی یادداشتهای طباطبایی تحت عنوان انقلاب ملی در انقلاب اسلامی را دارای دو پایگاه نظری و دو زمینه تاریخی دانست که اگر به این چهار نکته توجه کنیم با تحلیل ایشان ارتباط خوبی میگیریم.
1. مفهوم ملت (تاریخی و طبیعی) را در مقابل مفهوم امت (وهلهای و غیرطبیعی) میدانند.
2. انقلاب های اصیل (فرانسه، امریکا، انگلیس) در صدد احقاق حقوق ملی و حکومت قانون بودند وهر انقلاب دیگری که تمنایی دیگر کند غیراصیل است مثل کوبا و روسیه و ایران.
3. انقلاب مشروطه سرآغاز انقلاب ملی کنونی میباشد.
4. انقلاب اسلامی قیام مشایخ تحت تاثیر ایدئولوژی شریعتی چپی بود در برابر انقلاب ملی مشروطه.
ابدی گفت: طباطبایی معتقد است انقلاب اسلامی یک انقلاب ضدملی بود و اساسا مسالهاش امر ملی نبوده و نیست. او چنین چیزی را متاثر از ایدئولوژیای میداند که شریعتی به انقلاب داد و نهایتا نتیجه میگیرد که اعتراضات اخیر تسویه حسابی است با این نگاه امتمدارانه نسبت به ایران که ملت به دنبال احقاق حقوق خویش است.
نکته آخری که حمید ابدی درباره نوشته های طباطبایی گفت آن است از نظر طباطبایی تا پیش از مشروطه ایرانیان برای دفاع از امر ملی تاریخی خودشان بر محمل ادب فارسی سوار بودند که با آمدن دوران جدید، عامل صیانت کننده از ملیت تاریخی ایرانیان، از ادب فارسی به حقوق منتقل شده است. این تمنای حقوق ملی و احقاق آن چیزی بود که از عصر مشروطه آغاز شد و این ماجرا در امتداد آن است
در ادامه تحلیل دکتر اباذری استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران درباره وقایع اخیر مورد پرداختت قرار گرفت. اباذری معتقد است تناقض در اصرار جمهوری اسلامی بر روی اجراء برخی امور شرعی و ترک برخی دیگر از شرعیات بخاطر مصلحت حفظ نظام از مشکلات اساسی جمهوری اسلامی بعد از انقلاب است. در طی سالهای پس از جنگ حاکمیت اقتصاد بازار آزاد و الزامات آن در اقتصاد جهانی را پذیرفت و بانکداری بدون ربا را بخاطر مصلحت حفظ نظام کنار گذاشت.
ابدی گفت: اباذری دلیل اصرار جمهوری اسلامی روی مسئله حجاب را اینگونه بیان می کند:
1. برنامه های اقتصادی نئولیبرال محتاج شوک درمانی است و دشمنی با آمریکا همین شوک است.
2. نئولیبرالها همیشه با برجسته کردن مسائل فرهنگی کارشان را پیش میبرند و جمهوری اسلامی نیز چنین است.
بنابراین جمهوری اسلامی تأکید شدیدی بر مسائل فرهنگی دارد تا مردم نابرابریهای وسیع اجتماعی را فراموش کنند. در این میان حجاب به صدر مسائل فرهنگی رانده شده است. اما این حادثه اخیر رسما حکومت را خلع سلاح کرد! سوژه جدیدی در ایران ظهور پیدا کرده است که بدنبال رهایی خویش از قیودی است که سرمایه داری در پیوند با دین بر او تحمیل کرده است.
این پژوهشگر حوزه توسعه و پیشرفت افزود: سؤالی که در رابطه با تحلیل اباذری می توان مطرح کرد این است که چگونه سوژه نئولیبرال در یادداشت «سه دهه هم نشینی دین و نئولیبرالیزم در ایران» اکنون از سیطره سرمایه داری رهایی یافته و بدنبال بر هم زدن نظم سرمایه سالار گذشته است. این تغییر ماهیت طی چه فرآیندی رقم خورده است.
بخش دوم: ارائه خانم آبائی
در بخش دوم مهدیه آبایی پژوهشگر حوزه مطالعات جنسیت و خانواده به گزارش نظرات و موضعگیریهای دو گروه فعالان _ کنشگران اجتماعی و کنشگران حاکمیتی (کسانی که معطوف به قانون هستند) پرداخت و افزود که اساسا نظریات حول مساله جنسیت در بستر کنشگری در فضای عینی اتفاق افتاده و جنبشهای پراگماتیست محسوب میشوند، لکن ممکن است در دورههایی از تاریخ به این نتیجه برسند که باید نظریه هم بدهند اما نهایتا پراگماتیست هستند.
مهدیه آبائی کنشگران اجتماعیای که ذیل مفهوم انقلاب صورتبندی میشوند را در سه لایه گزارش کرد:
۱. کنشگرانی که هیچ نوع همدلیای با اتفاقات کف جامعه ندارند مثل آقای اقبالی و رائفیپور: ابعاد سیاسی_امنیتی برایشان پیشفرض است و امر اجتماعی را هم روی شکاف نسلها تحلیل میکنند و نسبت به مشکلات تربیتی و تبلیغی و برخی شرایط اقتصادی انتقاد دارند.
۲. کنشگرانی که نیمههمدل هستند مثل آقای تتلو: اصل اعتراض را دارای ریشه حقیقی میدانند که اصل استقلال و هویت زنانه نادیده انگاشته شده. لکن معتقدند باید به جای آزادی از شعار استقلال استفاده میشد زیرا مشکل در تحقیر و عدم استقلال زن است: میگویند همه زنان تحقیرشدگی را تجربه کردند از باحجاب تا بیحجاب. اینها بر روی ادبیات حجاب تاکید دارند که عباراتی مثل تحریک نشدن مردان، تحقیرزا است و مردان را محور کنشگری و عاملیت کرده. این در حالی است که زنان محجبه اول انقلاب با عاملیت استقلالی محجبه شدند و نه با ادبیات انفعالی.
همچنین جنبش را منکوب و مصادره شده توسط دو ساختار دیدند: ۱. پدرسالار مردشرقی ۲. مرد سالار غربی.
۳. کنشگران همدل و مشوق چپ مثل آقای بادامچی (همدل و امیدوار به جنبش) و دخانچی (همدل و ناامید) با تفاوتهایی: آنها ریشه مشکلات را پدرسالاری میدانند و بیشترین صغارتپذیری را هم نسبت به زنان. بنابراین چنانچه روزی زنان علیه آن بشورند، جنبشی مترقیای است.
این پژوهشگر حوزه جنسیت و خانواده در ادامه درباره سطح کنشگران حاکمیتی به تبیین رویکردها و نظریات خانمها آیتاللهی و نیره قوی، پژوهشکده زن و خانواده با ریاست آقای زیبایینژاد و خانم ولیمراد پرداختند.
خانم آبائی سپس گزارشی از دو جریان فعال فمینیستها که اکثرا خارجنشین هستند ارائه کردند که عدهای متمرکز بر مبارزه علیه حجاب هستند با محوریت بدنمندی و تنانگی که کنشگری کف جامعه از این سنخ است و عدهای هم رویکرد حقوقی دارند و به دنبال استیفاء حقوق زنان در جامعه هستند.
دیدگاهتان را بنویسید