در کوهنوردی بعد از تعیین مقصد، انتخاب مسیر اهمیت دارد. انتخاب مسیری که از گردنههای سخت دامنهی کوه بتوان به سهولت و سلامت عبور کرد. برای این انتخاب سخت، گام اول استفاده از تجربیات دیگرانی است که سعی کردهاند راهی به سوی قلهها بیابند.
حتما شنیدهاید که بیگدار نمیتوان به آب زد، اما اینجا گدار سختی وجود دارد که بدون آب و امکانات لازم نمیتوان به آن زد و قلهها را فتح نمود. بخشی از این امکانات را در توشهی دیگران میتوان یافت. پس ما باید از همین «بای بسمالله»، بدانیم دیگرانی که تلاش کردهاند بیرون از اتمسفر و اینرسی اندیشه سنتی و مدرن، بیندیشند و تجربه کنند و راه گریزی به سوی الگوی سوم و افق فرهنگی ایران اسلامی بیایند، چه کردهاند؟! ما امروز در جهانی زیست میکنیم که یکی از ارکان اساسی شناخت و عمل در آن علم است؛ علم تا جایی وزن یافته که مهندسین و پزشکان ما که عالمان و عاملان این دست از علوم محسوب میشوند، همسنگ با نقش عالمان دین در گذشتههای نهچندان دور، سامان زندگی و امورات روزمره مردم از سیاست، تا فرهنگ و اقتصاد را دست گرفتهاند. یکی از مسیرهایی که بخوبی میتواند این تصویر از علم را به چالش بکشد و نشان دهد جهان همیشه آن شکلی نیست که علم برای ما توصیف کرده، «تجربیات» دیگرانی است که تلاش کردهاند با تجدیدنظر در نظریات و راهحلهای مفروض جهانی و رهایی از جریان غالب علم، امکانی را برای دیدن وقایع جهان از دریچهای جدید و ارائه ایدههای بدیل برای رفع مسائل و چالشها ایجاد نمایند.
بنابراین این موضوع، نیازمند تمرکز بر ظرفیتهای فعلیتیافتهی گفتمان علم و تمدن نوین اسلامی در دو لایه «فکر» و «تجربیات و الگوهای موفق» است.
اما سوال مهم آنکه برای این تبیین و بازنمایی سراغ چه سنخ از تلاشهایی میرویم که الهامبخش ما باشند؟
قاعدتا آن دست از تلاشها و الگوهای نوآورانهای مدنظر ماست که بتواند در سه ساحت «علم و اندیشه» و «جامعه و پشرفت» و «هنر و زندگی» برای ما امیدبخش، جهتدهنده، عقلانیتساز و گفتمانآفرین باشد. یعنی به بررسی تلاشهایی میپردازیم که یا به مباحث زیرساختی و بنیادی پرداخته و یا ناظر به راهبردها و موضوعات کاربردی باشد.